گردآوری و تدوین: موسسه‌ فرهنگی هنری قدر ولایت




 

 برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (رحمه‌الله)

شما بدانید که این نهضت شما ملت ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ که با تبلیغات تحمیل کرده بودند بر دِماغها (1) که اصلا‌ً نمی شود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلاً با آمریکا نمی‌شود دیگر درافتاد، این عظمت را شکست. یعنی شما ملت عزیز ایران، زن و مردتان ریختید در خیابانها و با فریاد الله اکبر، این عظمتی که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملتها را وادار می‌کرد که ساکت باشند مبادا یک وقتی بربخورد به آنها، این را شکست. ما در آن قضیه سابق هم کوشش می‌کردیم که این معنا که نمی‌شود با دولت درافتاد، این را بشکنیمش. نمی‌شود در مقابل قدرتها نفس کشید و باور آورده بودند به ملت ما، به طوری که به خودشان حق نمی‌دادند، اگر یک پاسبانی می‌آمد می‌خواست یک چیزی تحمیل کند، به خودشان حق نمی‌دادند که در مقابلش یک کلمه‌ای بگویند. سکوت پرده انداخته بود، سایه انداخته بود به سر ملت ما، این معنا کم‌کم شکسته شد. (2)
اینها به مردم همچو بزرگ نشان داده بودند مسائل را که مردم خیال می‌کردند که اگر الآن یک حرفی بزنیم، یکدفعه چتربازهای آمریکا می‌آیند می‌ریزند و ایران را خراب می‌کنند. در همین قضیه، این را کراراً برای ما آمدند گفتند که؛ می‌نوشتند، از خارج هم می‌نوشتند که چتربازها بناست که از آن بالا بیایند بالای سر سفارت. از آن بالا یک دوایی بریزند و بیهوش کنند همه را و بیایند پایین و همه را ببرند، و در قم هم می‌خواهند بیایند و شما را بربایند. حتی بعضیها آمده بودند به من می‌گفتند که شما نمانید این جا شب. خوب، آقا این شعر است که اینها می‌گویند. این حرفهایی است که در کتاب «حسین کرد» می‌نوشتند. این حرف است که می‌زنند. و الاّ «چتربازها می‌آیند و همه را بیهوش می‌کنند» این همان حرفهایی بود که «یک دوا می‌زدند، همه چیزها بیهوش می‌شدند» حرفهایی که در «الف لیل» می‌گویند، می‌خواستند این طوری ما را مثل سابق که از این حرفها ترس داشتند، این طوری ملت ما را بترسانند. غافل از این که مسائل این نیست. اصلاً مداخله نظامی دیگر حالا در دنیا اصلاً شکست خورده است. صحبتش هم شکست خورده، اینها به اعتبار این که ما را در افکار باز عقب مانده می‌دانستند این حرفها را می‌زدند. (3)
ممکن است همه این مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتی ارکان انقلاب محکم‌تر شده است. این حقیقتی است که ملت ما به انقلاب عادت کرده‌اند و امروز همه انقلابی و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام می‌کنم که ما می‌توانیم به آسانی در برابر تجاوز آمریکا بایستیم. آمریکا ممکن است ما را شکست دهد ولی نه انقلاب ما را و به همین دلیل است که من به پیروزی خودمان اطمینان دارم. دولت آمریکا مفهوم شهادت را نمی‌فهمد. ما با چنین روحیه‌ای است که همه مشکلات ایران را حل می‌کنیم. به شعارهای مردم نگاه کنید که می‌گویند: «کارتر نمی‌داند منطق شهادت چیست». باید به شما بگویم که ضایعاتی که با آن روبه‌رو هستیم زاییده پنجاه سال خیانت خاندان پهلوی است و حداقل بیست سال ترمیم آن طول می‌کشد. آزادی و جمهوری اسلامی برقرار شده اما استقلال کامل نیازمند قطع وابستگی به شرق و غرب است و آن هم هدفی است که ما به آن خواهیم رسید. (4)
الآن وضع جوری شده است که هیچ قدرتی نمی‌تواند کاری بکند. یعنی نمی‌شود بر یک ملت مطلبی را تحمیل کرد، ولی ممکن است زورگویی بیاید و زوری بگوید، و مثلاً وبایی وارد مملکت شود. لکن نمی‌تواند یک ملتی که همه ایستادند و می‌خواهند نشود، چنین مطلبی شود. هیچ قدرتی نمی‌تواند تحمیل کند. نه آمریکا می‌تواند تحمیل کند، نه شوروی، هیچ کدام تحمیل نمی‌توانند بکنند. من آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی، نظامی به آن جا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی می‌کند. البته دولت شوروی می‌تواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمی‌تواند در آن جا مستقر شود. اگر شما خیال کردید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید این خیالی باطل است. (5)
این جانب که کراراً گفته‌ام کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد. شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و می‌شود؛ و اشتباه کارتر در آن است که گمان می‌کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه می‌تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری رویگردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیّت است منصرف کند.
کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبه‌روست و با چه مکتبی بازی می‌کند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است. این شخص انساندوست! برای رسیدن به چند سال ریاست و جنایت، جان گروهی را تباه کرد، که محتمل است برای کم جلوه دادن جنایتش، هشت نفر را اقرار کرده باشد، در صورتی که طبع واقعه شهادت می‌دهد که دهها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده‌اند و دهها نفر هم در کویر لوت سرگردان و در معرض مرگند ادعای این که همه مسافران هواپیما را برده‌اند، مخالف گزارشاتی است که به ما داده‌‌اند. کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند اکنون از هیچ یک از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.
کارتر باید بداند که حمله به ایران، حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمانان جهان در این امر بی‌تفاوت نیستند. کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج می‌کند. کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت آمریکا چنان اثری خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسی خود را به سفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است. کارتر باید بداند که ملت 35 میلیونی ما با مکتبی بزرگ شده‌اند که شهادت را سعادت و فخر می‌دانند و سر و جان را فدای مکتب خود می‌کنند. و کارتر باید بداند که تمام ساز و برگهای مدرن جنگی که آمریکا به ایران برای پایگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است، اکنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و سایر قوای انتظامی است و بلای جان اوست.
اکنون که شیطان بزرگ دست به کار احمقانه زده است. ملت شریف و رزمنده ما باید به امر خدای تبارک و تعالی با تمام توان خود و با اتکار به قدرت خدای متعال مهیا شود و آماده نبرد با دشمنان خود گردد. نیروهای انتظامی، ارتش و ژاندارمی و سپاه پاسداران به حال آماده‌باش باشند، و سپاه بیست میلیونی که خود را مجهز نموده‌اند امروز برای فداکاری اسلام مهیا باشند که در موقع لزوم از کشور اسلامی خود دفاع کنند؛ و از این مانور احمقانه که به امر خدای قادر شکست خورد، هراسی به خود راه ندهند که حق با ما و خدا پشتیبان ملت مسلمان است. این جانب به کارتر اخطار می‌کنم که اگر دست به امثال این کار ابلهانه بزند، کنترل این جوانان مسلمان و مبارز و غیوری که نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند برای ما و دولت امکان ندارد و مسؤول جان آنان، شخص اوست و من اخیراً باید تذکر دهم که در قضایای کردستان که گروههای منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوبگری برخاسته‌اند، و در قضایای دانشگاهها که گروههای چپ آمریکایی در آن مکانهای مقدس دست به آشوب زده‌اند، و آشوبگریهای دولت غیرقانونی عراق در مرزهای ایران به حمله کارتر و دخالت نظامی در ایران رابطه ملموسی دارد، و در این موقع حساس اگر این گروههای منحرف در دانشگاهها و یا خارج آنها دست به آشوب بزنند، ملت رابطه‌ی مستقیم سران آنان را با آمریکای جهانخوار خواهد فهمید و تکلیف خود را با آنان روشن خواهد کرد و اغماض و عفو، راه مخالف سیاست اسلامی خواهد بود. و این جانب به همه جوانان نصیحت می‌کنم که به ملت بپیوندند و از کشور خود دفاع کنند و مکتبهای انحرافی را کنار گذارند که وحدت صفوف به مصلحت همه است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و قطع‌ید مفسدین و جباران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةالله.
روح‌الله الموسوی الخمینی. (6)
مسلمین باید با قدرت پیش بروند. امروز تقریباً ابرقدرتها رو به شکستند، رو به شکستند، آن طور نیست که خیال بشود مثل ده سال پیش از این است. امروز آمریکا الآن گرفتار همین مسلمانهای سیاهپوست است، که مجبور شده در چندین شهر، از هشت شهر، اعلام حکومت نظامی بدهد. این مسأله یک جنبشی است که در بشر پیدا شده که زیربار نمی‌خواهد برود، یک چیزی است همه جا پیدا شده. الآن در عراق جنبش پیدا شده است، در - عرض می‌کنم - پاکستان، در هندوستان، در جاهای دیگر، همه جا پیدا شده. این مسلمانها باید هم را پیدا بکنند، خودشان را پیدا بکنند، خیال نکنند که ابرقدرتها چه هستند. نخیر، همچو حرفهایی نیست در کار. هم خودشان را پیدا بکنند، و هم با هم اجتماع بکنند. با هم وحدت داشته باشند، تا ان‌شاءالله پیروز بشوند، و پیروز می‌شوند، ان‌شاءالله. (7)
از جمله چیزهایی که خیلی به آن دامن زده بودند و می‌ترساندند همه را، این معنا بود که این دو تا قدرت بزرگی که الآن در عالَم هست، از این دو قدرت نمی‌شود اصلاً کسی احتمال بدهد که کنار برود و خودش مستقل باشد؛ حتماً یا باید در بلوک شرق باشد در بلوک غرب، از این دو حال هیچ نمی‌شود خارج شد؛ اگر یک وقتی کسی بخواهد خیال این معنا را بکند که خودش هم یک آدمی است، خودش هم مستقل است، این یک خیال غلطی است که همان تصورات است، واقعیت نمی‌تواند داشته باشد، لکن وقتی که کم‌کم ملتها به خود آمدند، فهمیدند که نه، به آن طورها نیست. ما دیدیم که مداخله نظامی شوروی در افغانستان، که یک ملت ضعیفی ولی زنده‌ای است و با قدرت ایمان مقابله کرد، در عین حالی که حکومت افغانستان، حکومت غاصب افغانستان با شوروی و حزبها - بعضی از حزبهای چپی همه با هم هستند، مع‌ذلک - جوانهای برومند افغانستان در مقابل آنها ایستادند و الآن مدتهای زیادی است که از برای شوروی ایجاد اشکالات کرده‌اند، به طوری که باید بگوییم شوروی را شکست سیاسی داده‌‌اند. این برای این بود که فهمیده شده که این طور نیست که اگر شوروی به یک جایی حمله بکند، دیگر نمی‌شود حرفی زد، این صددرصد باید تسلیم شد. یا اگر آمریکا یک وقت دست به آن زده بشود، دیگر مملکت - مثلاً ایران بکلی منهدم می‌شود و از بین خواهد رفت. کم کم این مسأله، این رعب شکسته شد نسبت به رژیم منحوس پهلوی، که همه دیدید که با همان فریادهای شما جوانها، مردها و قیام ملت، نتوانستند آنها دیگر نگه دارند او را. با همه قوایی که داشتند بالفعل و دنبال او هم بودند، مع ذلک فریادهای شما و وحدت کلمه شما آنها را شکست داد. (8)
ما دیدیم که جوانهای ما به واسطه آن همه ناراحتیهایی که ملت ما از این قدرت فاسد کشیده بود، عکس‌العمل نشان دادند و رفتند و ریختند و آن اعضای آن جا را گرفتند و اینها، و هیچ آسمان به زمین نیامد. ویژگی این عمل این بود که این قدرت آمریکا و این ارعابی که کرده بودند اینها که اگر یک تعرّضی بشود به دیوار سفارت آمریکا، کسی یک خطی بکشد، چه‌ها خواهد شد، این از بین رفت. شما جوانها که رفتید و آن جا را گرفتید، و بعد هم به همه معلوم شد که اینها اصلش یک افرادی نبودند که راجع به یک سفارتخانه متعارف باشند، اینها مرکز یک توطئه‌ای بودند که در همه شؤون کشور ما، بلکه منطقه دخالت می‌کردند و دولتهای سابق دانسته یا ندانسته از آنها باید تبعیت بکنند و هر کاری که می‌خواهد انجام بدهد باید با مشورت اینها باشد. چنانچه خود محمدرضا گفت که لیست وکلا از سفارت می‌آمد و ما باید این لیست را همان طوری که آنها نوشتند، عمل بکنیم.
این خدمتی که این جوانها کردند و رفتند و شکستند و گرفتند آن جا را و آن افراد فاسد را نگه داشتند، این یک مطلبی بود که آن واهمه‌هایی که در ذهن مردم بود، در ذهن ملتها بود، در ذهن دولتها بود و آن هیولایی که نشان داده بودند آنها از قدرتهای بزرگ، آن را شکستند. (9)
وضع آمریکا را در سابق با حالا مقایسه کنید. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه کنید، و همین طور سایر قدرتها را. در سابق آمریکا نسبت به ایران و نسبت به سایر کشورهای اسلامی به خیال خودش یک آقایی بود که با یک کلمه کارها را اصلاح می‌کرد. آن طور بود که اگر مثلاً فرض کنید شاه یک کشوری، رئیس جمهور یک کشور اسلامی می‌خواست برود در آمریکا، باید مدتها رنج بکشد تا اجازه به او بدهند، وقتی هم می‌رفت مدتها زحمت بکشد که پیش رئیس جمهور برود. وضع این طور بود، با یک کلمه کارها را اصلاح می‌کردند. امروز وضع آمریکا این طور شده است که از لبنان با این که لبنان در دست اوست بسیاری‌اش، با این که رئیس جمهورش با اوست، با این که بسیاری از جبهه‌هایش با او هستند، همین مسلمانهای معدود کاری کردند که از لبنان فرار کرده، منتها اسمش را گذاشته است که ما جابه‌جا شدیم، جابه‌جایی اسمش را گذاشته!! این قرار است، چرا اسمش را درست نمی‌گویید؟ و فرار کرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روی مردم بسته است. این از شدّت عجز کشور است که برود خارج و از خارج توپش را سوار کند به مردم، موشکش را بفرستد طرف مردم. این کمال عجز است از برای او، لکن اینها با این که ادراک این مطلب را کردند به روی خودشان نمی‌آورند، باز هم حرفهای زمان سابق را می‌زند. (10)
ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه‌های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می‌‌دهند متهم می‌کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از این که آمریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی‌اش و آن همه دولتهای سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروتهای بی‌پایانِ ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌های گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة‌الله – ارواحنا لمقدمه الفداء – آن چنان وامانده و رسوا شده است که نمی‌داند به که متوسل شود! و رو به هر کسی می‌کند جواب رد می‌شنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری‌تعالی – جلّت عظمتُه – که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده. (11)

راهبردهای تصریحی:

1- آمریکا همواره در برابر انقلاب اسلامی شکست خورده است.
2- شکستهای پیاپی آمریکا موجب شکسته شدن اُبهت پوشالی آنها گردیده است.
3- شکست در نگهداشتن رژیم شاه، شکست در حمله نظامی به ایران، شکست در لبنان، شکست در جنگ تحمیلی، نمونه‌هایی از شکستهای پیاپی آمریکاست.

نکته استنباطی:

1- کینه‌ی عمیق و دیرینه‌ی آمریکا نسبت به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی منبعث از قوّت و اقتدار جمهوری اسلامی است که دیگر اعتبار و آبرویی برای آمریکای مستکبر و سلطه‌گرد باقی نمانده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- مغزها و فکرها.
2- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 11، صص 336 و 337.
3- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 11، ص 338.
4- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 12، صص 36 و 37.
5- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 12، ص 215.
6- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 12، صص 255 و 257.
7- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 12، ص 322.
8- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 13، صص 303 و 304.
9- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 13، صص 304 و 305.
10- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 18، صص 364 و 365.
11- صحیفه امام (رحمه‌الله)، ج 21، صص 398 و 399.

منبع مقاله :
گردآوری و تدوین مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت؛ (1390)، سیره‌ سیاسی حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول